ترانه باران میزبان «آشوب ۹» میشود
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۸۵۷۵۷
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نمایشگاه، «آشوب ۹» عنوان نهمین نمایشگاه انفرادی جعفر علی سروی است و در این نمایشگاه مجموعه جدیدترین نقاشی خطهای جعفرعلی سروی همپا که با تکنیک آکریلیک و ترکیب مواد بر روی بوم خلق شدهاند، در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد.
سبک کاری او در قالب فرمهای دوار و پر از رنگهای درهم تنیده و پیچیده است که پیداست الهام از صور خیال دارند و بیننده را محو خیال انگیزی خود میکند تا با سیر در عمق رنگها و فرمهای چشم نواز سفری را به فراسوی دیگر آغاز کند و در این آشوب هندسی به نظمی زیبا و منطقی در درون خویش نائل آید و در نهایت آرامش، به وادی عقل و عشق قدم گذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جعفرعلی سروی همپا متولد ۱۳۵۰ تکاب، کارشناس هنرهای تجسمی، فارغ التحصیل فوق ممتاز و مدرس رسمی انجمن خوشنویسان ایران است. پیشتر، مجموعه «آشوب ۴» این هنرمند در گالری ترانه باران به نمایش گذاشته شده بود و اثری از او در نخستین حراج باران نیز به فروش رسید.
در متن استیتمنت این نمایشگاه به قلم فردوس حاجیان آمده است: «آشوب هندسی در ذات خود آشوب نیست. نظم است. سیلان و رفت و آمد آشوب عشق به سوی منطق عقل است که اعتدال میآفریند. هندسه در حقیقت مخاطب را به تقویت مهارت حل مسئله، استدلال قیاسی، درک تحولات، تقارن و استدلال فضایی میبرد. جعفرعلی سروی همپا هنرمند تکابی در تکاپوی یکریز و پِی در پِی در جستجوی شمس پرنده درون خود است گویی که مولانا شمس تبریز را میجوید. در همان حرکت دایره و دورانی و یدک کشیدن مارپیچ اسم اسطورههای خلق شدَه در درونش.
تابلو خط و نقاشی او در اندازههایی مشخص بیانگر نظم درون این آشوبگر طناز است گویی که در زیسته چند ساله هنرمندانه ی خود هم در مقام مدرس تسهیل گر و هم در مقام هنرمندی کشف کننده در جستجوی کشف حقیقت پنهان در درون پر از آشوب بشر است.
او هیچ تمایلی ندارد در این آشوب آسیب و گزندگی به شمس رویاهایش برسد و مدام در مراقبه و صحو و سُکر و قبض و بسط این مسیر را در حرکت دورانی هندسی میپیماید تا بشر را متوجه کند تا از مارهای درون رها شوند. تا جایی که مخاطبِ تأویل گر تابلوهایش هنر را با استدلال و قیاس و درک شرایط مسأله مندی در میآمیزد و از لابه لای آشوب پِی به نظم موجود در جهان هستی میبرد.
خیام به گونهای این نظم در آشوب را میدید؛ مولانا به گونهای دیگر و هنرمند نقاش خط سعی بر آن دارد تا با رقص قلم و تلفیق رنگهای بیشمار که گویی اعجازی میآفریند آن حرکات دورانی، استدلال فضایی و چرخش پرگار عاقلان وجود را در دایره سرگردان عشق به تماشا بگذارد و انسان سرگردان و آشوبناک را در نقطه به اعتدال برساند: عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند (حافظ)
من با تعریف مخالفم اما اگر بخواهیم مصداقی برای تعریف عملیاتی کلیدواژه هنر اسلامی بیاوریم یکی از آن مصداقها همین است. مدیریت گالری ترانه باران فرصت مغتنمی ایجاد کرد تا در شرایط بحران ناشی از همهگیری کرونا بار دیگر با حمایت از هنرمندان فاخر کشور؛ مردم، علاقمندان به هنر و خریداران آثار با حضور در نمایشگاه مشارکت همه جانبه خود را برای حمایت از هنر و هنرمندان به تماشا بگذارند…»
کسب رتبه اول خوشنویسی در جشنواره هنرهای تجسمی آذربایجان غربی ویژه گرامیداشت سال پیامبر اکرم ۱۳۸۶، کسب رتبه سوم اولین دوسالانه کردی نقاشی خط کل کشور سنندج ۱۳۹۴، کسب رتبه سوم خط نقاشی جشنواره رضوی کل کشور بیرجند ۱۳۹۵ و … از دیگر موفقیتهای هنری او به شمار میآید.
گالری ترانه باران در اقدسیه، خیابان استاد عزت الله انتظامی، بعد از چهار راه منجیل، بن بست عباس زاده، پلاک ۳ واحد واقع شده است. با توجه به شرایط خاص کرونایی بعد از روز افتتاحیه در سایر روزها ساعت دیدار از این نمایشگاه از ساعت ۱۴ تا ۱۸ با تعیین وقت قبلی ممکن است.
کد خبر 5415100منبع: مهر
کلیدواژه: نمایشگاه هنری خوشنویسی انجمن خوشنویسان ایران فردوس حاجیان چهلمین جشنواره فیلم فجر تئاتر ایران چهلمین جشنواره تئاتر فجر فیلم کوتاه حسین مسافر آستانه تئاتر شهر چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر دهه فجر رادیو صبا جشنواره فیلم فجر سازمان صداوسیما هنرمندان تئاتر سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر فیلم مرد بازنده ترانه باران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۸۵۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!